نوشته های شخصی

ساخت وبلاگ
نوشته های شخصی

صبح که بیدار شدم رفتم برای ورزش صبحگاهی البته ورزش که نمیشه گفت رقص صبحگاهی ، یک گل رز سفید رنگ رو هم بو کردم خیلی خوش بو بود کلی انرژی بهم داد یک عدد سیب هم گذاشته بودم کنار که بعد از اون ورزش بخورم همین که شروع کردم خوردن دیدم دوست همیشه در صحنه داره چپ چپ نگاه میکنه به من و تنها سیب من ..منم خجالت زده یک مقدار از سیب رو البته اندک سیب برای اون هم بردم که بخوره ...
کلی کار دارم ولی از اونجا که کلی انرژی هم دارم اصلا نگران نیستم
من میتوانم !

خدایا شکرت..

نوشته شده در چهارشنبه ۳ آبان ۱۳۹۶ساعت 8:21 توسط برکه|


نوشته های شخصی...
ما را در سایت نوشته های شخصی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : patiogarden بازدید : 134 تاريخ : چهارشنبه 3 آبان 1396 ساعت: 11:14